برای دخترکم
بهترینم روز پنجشنبه دهم مرداد منو بابایی و داداش مانی رفتیم مرکز سونوگرافی آریا شهر.
البته خوب قطعا تو هم همراهمون بودی اصلا به خاطر تو رفته بودیم عزیزم.
دخترکم از آخرین باری که تو رو توی دستگاه سونو گرافی دیده بودم دقیقا سه ماه گذشته بود.
بابایی برای بار اول بود که تو رو میدید.
ماشالا خیلی بزرگتر شده بودی.خانم دکتره همه ی قسمتای بدنتو بهمون نشون داد.
اول سرتو.در واقع جمجمه تو.گفتش که مغزت همه ی جمجمه تو پر کرده.
بعدش صورتتو.قربونت برم.لپاتو بهمون نشون داد.نوک بینیتو.
لباتو.تازه گفت همون موقع یه ملچ ملوچ کوچولو هم کردی.
ستون فقراتتو.اون قلب قشنگتو.
راستی معدتم نشون داد که یه چیزایی خورده بودی.گفت نشون میده که خدا رو شکر سیستم گوارشت خوب کار میکنه.
شیطون بلا یه کوچولو جیش توی مثانت بود.که گفت یعنی اینکه خدا رو شکر کلیه هات هم خوب کار میکنه.
اون موقع تو نشسته بودی.گفت خیلی مشخص نیست که جنسیتت چیه.ولی به نظر میاد که دختر باشی که البته خوب ما از قبل میدونستیم.
فقط یه مقدار وزنت کمه و مایع آمنیوتیک هم همینطور.این ما رو یه کمی نگران کرده.
گفت باید استراحت کنم و مایعات زیاد بخورم.به نظرم به خاطر شیطنتای مانی کوچولو اینجوریه.
چون هنوز خیلی کوچولوه و نیاز به مراقبت داره.نمیشه بی خیالش شد.
عزیزکم دو هفته ی دیگه باید بازم سونوگرافی انجام بدم.امیدوارم که دیگه مشکلی نباشه.
راستی از اون چیزی که فکر میکردیم زودتر میای پیشمون.خیلی خوشحالم عروسکم.
خیلی دوست دارم.به اندازه ی همه ی دنیا.
میبوسمت عسلم.
[ یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۲ ] [ 13:34 ] [ مامان شکوه ]