مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
پانته آپانته آ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

مانی و پانی نینی های ما

این روزای ما

1392/6/4 23:46
99 بازدید
اشتراک گذاری
سلام دوستان عزیزم.همه خوبین؟

 

چند روزی بود که مهمون داشتم و مهمون بودم و خلاصه اینکه سرم شلوووغ بود.

زنداداشم با دوتا پسراش امید البته به قول مانی امید طلا و علی اومده بودن اینجا.

دو سه روزی خونه ی داداشم بودن و دو سه روزی هم خونه ی ما.

دیشب هم رفتم دکتر.انقدر مطبش شلوغ بود که از ساعت 6 تا 9 طول کشید تا نوبت من بشه.البته به جای ساعت 5:30 ساعت 7:15 اومد.یه اوضاعی بود.شلوغ.

سزارین اورژانسی براش پیش اومده بود.اسمش دکتر عشوری مقدمه.خیلی ازش تعریف میکنن.

بر خلاف تصورم جوون بود.

مطب اصلیش تو آرژانتینه.خیابان الوند.ولی تو درمانگاه کیمیاگر تو فردوس غرب هم ویزیت میکنه.

که خوب برای من راحتتره که اینجا برم.نزدیکتره.

البته برای بار اول بود که میرفتم.تو این دو ماه اخیر تحت نظر یه ماما بودم که تو ستارخانه.

قبلشم که دو ماه خونه ی مامانم بودم و برای چکاپ میرفتم ولی نه به عنوان دکتری که بخوام تحت نظرش باشم.

یه دکتر میرقادری هم هستش که زیر پل گیشا مطب داره. اوایل میرفتم.ولی آقاست و احساس کردم که خیلی راحت نیستم.

خلاصه حسابی دکتر عوض کردم.خیلی دوست داشتم که تحت نظر دکتر خودم که برای مانی پیشش میرفتم باشم.ولی اگه بی نظمی کنی دیگه پذیرش نمیکنه.دکتر مصطفی زاده، مطبش زیر پل مدیریت تو شهرک غربه.

این ماماهه دو سه بار پیشش رفتم.اونم چون قرار بود که به این دکتر دیشبی معرفیم کنه.

این دو سه بارم از روی اجبار رفتم.تا بالاخره راضی شد منو بفرسته اونجا.

سونوگرافیام هر چارتاشون کمتر از اون چیزی که باید باشه نشون میده.

این دکتره گفت احتمالا به خاطر اینه که اونموقع به مانی شیر میدادم.

به خاطر همین کمتره.ولی یه سونو برام نوشته که مخصوصا برای اینکه دقیقا مشخص شه که چند هفته دیگه مونده تا دخترکم به دنیا بیاد.باید برم انجام بدم و دو هفته دیگه برم پیشش.

خواهرمم که یه هفته ای میشه که اومده پیشمون.خیییلی خوبه.خیلی کمکم میکنه.

به مانی هم که حسابی خوش میگذره.عاشق خالشه.خالش هم که دیوونه ی مانیه!

خلاصه اینکه اینجوری داریم میگذرونیم.

برای اتاق مانی پرده سفارش دادیم.طرح باب اسفنجی.

تو کاتالوگش نبود.منم کلی وقت گذاشتم و تو اینترنت سرچ کردم تا بالاخره از بینشون یه عکس باب اسفنجی رو انتخاب کردم و پریشب رو فلش کپی کردیم و بردیم دادیم به آقاهه که برامون اون طرح رو آماده کنه.

گفت چون عکس از خودمونه حدودا ده روز طول میکشه که حاضر شه.

منم که میخوام برای زایمانم یه خونه تکونی انجام بدم،خیلی عجله ندارم که آماده شه.

یه فرش طرح پو هم براش خریدم.فرشش طرح عروسکی نبود.میخواستم اونم باب اسفنجی بگیرم.ولی تو اون سایز تموم کرده بود.

مانی عاشق باب اسفنجیه.ولی پو رو هم دوست داره.البته اول فرش رو خریدم بعد پرده رو سفارش دادم.

به قول امیر خوبه که از هردوش داشته باشه.یه تنوعی هم هست.

این دو تا طرح به نظرم اسپرته و هم برای مانی میشه هم برای دخترم.

فعلا که خونمون دو خوابه ست.ولی ایشالا اگه یه روزی بفروشیم و سه خوابه بخریم اتاقاشونو جدا میکنم.

فعلاباید سر کنیم با همین دو خوابه.

آماده شه عکس پرده شو میذارم.

اینم یه عکس از مانی که خیلی کوچولو بوده.

http://axgig.com/images/00643359804746280249.jpg

بعدا نوشت:

دوستای خوبم یه مدته که یه سری از نظرات وبم نمایش داده نمیشه.

مثلا همین الان تایید نشده هام 11 تاست ولی فقط دو سه تاشو میتونم ببینم.

لطف کنین اگه شد یا هر نظر رو دوبار برام بذارین.یا اینکه اگه دیدین تایید نشده،اون وقت برام تکرارش کنین.مرسی

 

[ دوشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۲ ] [ 23:46 ] [ مامان شکوه ]

 
پسندها (1)

نظرات (0)